در توضیح این موضوع بگم که واقعا دیگه کی حال داره بیاد پای سیتم بشینه یا مرورگرشو باز کنه تا یه چیزی بخونه و اینا؟ ولی تلگرامو حتی بعد از فیلتر کردنش همه دارن و بنظرم برای این جور کارا خیلی کارایی هم داره. فعلا راحتترم که حرف دیگهای اگه هست رو اونجا بزنم، باز تا ببینیم بعدا به وبلاگ برمیگردیم یا نه...فقط میمونه یه بخش وبلاگ که روزمرگیهام باشه؛ اونا رو همون سر جاش مینویسم. از اولشم جاگانه نوشتم که قایمشون کرده باشم. ولی اگه چیزی بود که خودمم دوستش داشتم توی تلگرام هم کپیش میکنم. بقیشم که باشه همینجا پیش خودم و آدمای پیگیرتر. بخوانید, ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب
مطمئنم باید بیشتر بنویسم!نه فقط اینجا... همه جا... حالا هم دارم دنبال بهونه میگردم واسه نوشتن!قدیما عقیده داشتم که آدم تا حرفی نداشته باشه نمیتونه بنویسه. ولی فقط همین؟ یه وقتایی بود میرفتم انجمن و, ...ادامه مطلب
○روزی به یک درخت جوان گفت کُندهای :باشد که میزِ گوشهی میخانهای شوی !•تا از غمِ زمانه بیابی فراغ بالای کاشکی نشیمنِ پیمانهای شوی•یا اینکه از تو، کاسه ی «تاری» در آورندشورآفرینِ مطربِ دیوانهای شوی•یا صندوقی کنند تو را، قفل, ...ادامه مطلب
الان مثلا چند روز دیگه است و اینم شماره 2ی اون . و اما بعد ... کلی زمان گذشت و من داشتم خیلی عادی پست میذاشتم و مینوشتم ولی یهو امروز به خودم اومدم و دیدم که نه ... ! مثل اینکه خیلی وقته چیزی ننوشتم. همین شد که کلی فکر کردم چیکار کنم با این حال که یادم اومد این پسته رو ننوشتم احتمالا ! و وقتی چک کردم و دیدم که ننوشتم خیلی خوشحال شدم !!! چون بالاخره یه دلیلی پیدا شد برا نوشتن ! مسئله اینجاست که با وجود اینکه گاهی اوقات آدم نوشتش نمیاد ؛ ولی نباید دست رو دست گذاشت که! هر جور شده باید یه چیزی نوشت و یه بهونه ای پیدا کرد برا نوشتن و راه انداختن مچ دست. قرار نیست تسلیم هی چیزی بشیم و تا یکم هوا بد شد از خونه بیرون نرییم که . تلاش کردن یکی از نکات کلیدی نوشتنه . هر نوع نوشتنی در کل. همه تو فیلم و کارتونا دیدیم دیگه ، مثلا یکی میخواد یه داستان بنویسه ، نامه بنویسه یا هر چی یه کوه از کاغذی مچاله شده پشت سرش تو سطل آشغال ریخته . خلاصه که وقتی نمیاد باید بیاد! البته منظورم تلاش درست و حساب شده است . مثلا هیچ وقت نباید رفت سر کاغذای شعری که از قدیما داری بعد بگی امروز میخوام, ...ادامه مطلب
از چند سال قبل میگویم ... عزیزی از جمعمان رفت ... عده ای به نبردی رفتند ، آنسوی مرز ، عده ای له میشدند زیر بار فقر و فلاکت ،عده ای پرچم آتش میزدند و شعار میدادند، اعتیاد هم همه جا بود -کم رنگ یا پر رنگ- ، کنکور هم خوب حس کردیم ، دولت ها رفتند و آمدند ، همه ی شبکه ها خبر میگفتند ، در هایی قفل زده شد ، جاهایی به سیمان آّب میبستند ، دزدی ها یکی یکی رو میشد و جیب ها خالی تر ، مردم میرفتند و می آمدند و چند روز اخیر هم بمبی ترکید و قطاری پنچر شد ! امروز وقتی شعر یکی از دوستانم را درباره ی حادثه ی قطار خواندم بی هوا به خودم آمدم که عجب !! قلم من این سالها چه میکرده ؟وبلاگ ،مداد و خودکار و دفترم، یا زبانم ... چه چیز را فراموش کرده ام که نتیجه اش شد فراموشی رسالتی که بر عهده ی هر کس است که مینویسد و زنده است ؟از چه چیز مینوشتم و برای چه چیز؟ فکر میکردم که حواسم خیلی جمع است و چرندیات را منتشر نمیکنم و نمیگویم و نمینویسم. ولی حیات قلم هر کس به آنچه مینویسد وابسته است.انسان باید با همه ی وجود حیاتش را ابراز کند و زنده بودنش را در جامعه فریاد بزند. بی تفاوتی تنها چیزی است که, ...ادامه مطلب
یکی دو هفته ای بود از پر خوابی، شب ها خوابم نمی برد ... دیشب کسی در خیابان نمانده بود که به خانه آمدم ساعت سه صبح بعد از سیاه پوش کردن مسجد برای محرم ... دیشب تا صبح ، خواب کربلا می دیدم ! زیر نویس: این پست ، به طرز عجیبی ، مخاطب دارد ! مخاطب جان ، ممنون که منظورمو گرفتی !!,بی خوابی,بی خوابی شعر,بی خوابی در شب,بی خوابی شبانه,بی خوابی نوزاد,بی خوابی در سیاتل,بی خوابی به انگلیسی,بی خوابی نوزاد دو ماهه,بی خوابی نوزادان در شب,بی خوابی های عاشقانه ...ادامه مطلب